اگر خورشید در دستان من بود انرا به اسمان دیگری می فرستادم تا هرکس اغوشی ندارد از سرما بمیرد...چرا که سزای تنهایی نیست جز مرگ..!
مطلب ارسالی ازsalar
نویسنده : تاریخ :

رفتني ميره

مثل اوني كه رفت...

اي كاش ميموند...

چرا؟

چرا رفت؟ 

نكنه چيزي واسش كم گذاشتم؟

حتي يه نشونم ازش ندارم كه برم بهش بگم...

بي وفا مسافرت تنها تنها؟

سلامتي همه مسافراي بدون مقصد ... كه هرجاي دنيا هم كه برن بازم ...

غريبن

اينو خودم گفتم واسه دل خودم...





>>>شبیه تو<<<
نویسنده : sEtarE تاریخ :

 در خیابان چه بی رحمانه گام بر می دارم..

انگار که از زمین شاکی ام,گام های کوبنده ام را محکم تر از همیشه بر میدارم,

اسوده گام برداشتن چرا؟

زمانی بود که از شوق تو زمین را پرواز میکردم 

و

اسمان را با تو قدم می زدم...

شبها به این فکرم که ستاره ها را نگاه کنم تا طرح چشمانت را  ببینم..

ستاره ها چیدمان چشمان تو بود

اسمان را باز هم مرور می کنم از دوری...

غم ستاره در چشمان تو بود....

_______________________________________________________

 





>>>چوب خط<<<
نویسنده : sEtarE تاریخ :

 

این بار بر روی دیوار چوب خط میکشم تا یادم بماند رفتنت را..

هر بار دلم برایت تنگ شد به یاد می اورم التماسم را..

ان وقت که ساده گذشتی,,,ان وقت که دستانت زحمت پاک کردن اشکای مرا به خود نداد 

هیچ....مرا پس زد به جرمی که نه می دانی نه می دانم...

این بار اگر دل هوس عاشقی کرد خنجری که بر قلبم کاشتی را بیرون میکشم

ان را با نمک صیقلی می دهم و فرو می کنم در جایش تا یادش بماند نتیجه ی 

عشق یک طرفه همین درد بی امان است..






.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به ❤❤ دل نوشته ❤❤ مي باشد.